به علت اینکه نتونستم ازوقتی که به دنیااومدی وبلاگت روبه روزکنم مجبورشدم خاطراتت راتایکسالگی در یک جاجمع آوری کنم . وقتی که به دنیااومدی باوجوداینکه وززنت خوب بودوقدت هم بلندبودیعنی جزوبلندقدهابودی ولی خیلی کوچولوبودی برای همین من اسمت روگذاشتم نخودچی البته بابایی میگه اون اسمت روگذاشته نخودچی ولی تااونجائیکه یادمه من بهت گفتم نخودچی حالادرهرصورت بهت میگیم نخودچی . این عکس 3روزگی توست . خاله نوشین چون توروخیلی دوست داشت برای همین یک کیک برات خریدتابه قول معروف تولدصفرسالگیت روجشن بگیره . عکس 9روزگی چون هنوزبندنافت نیفتاده بودوماداشتیم می رفتیم دکترتاببینیم چرابندنافت نیفتاده روزی که ازبیمارستان اومدیم خ...